خانه / توحید سلیمانی

توحید سلیمانی

چپ دستم.

رویای تصویرهای به هم زنجیر شده

رویای تصویرهای به هم زنجیر شده «انباشت»، دومین تجربه گروهی هنرمندان جوانی است که تلاش کرده‌اند تا با انتخابی تصویری از دل تصاویر گذرای روزمره که ممکن است از سر اتفاق در جست‌وجویی در گوگل یا اسکرول و مرور صفحه‌ای در اینستاگرام یا غیره به دست‌ آمده باشد، کارماده‌ای فراهم …

ادامه نوشته »

انقلابیون ؛ دهه نخستین

انقلابیون ؛ دهه نخستین « انقلابیون ؛ دهه نخستین » عنوان نمایشگاه و  کتابی با همین عنوان چاپ نشر نظر است که در گالری پروژه‌های آران افتتاح و رونمایی شده است. کتاب انقلابیون ١٠ سال متلاطم از تاریخ معاصر ایران را دربر می‌گیرد. بازگشت کاوه کاظمی پس از تکمیل تحصیلات …

ادامه نوشته »

نقاشی‌ های هادی فراهانی بعد از ۲۵ سال در گالری گلستان

نقاشی‌ های هادی فراهانی مجموعه‌ای از تازه‌ترین نقاشی‌های هادی فراهانی، هنرمندی که سال‌ها مقیم کانادا بود، بعد از ۲۵ سال، عصر جمعه، ۱۵ اردیبهشت در گالری گلستان به نمایش درمی‌آید. هادی فراهانی که در سال ۱۳۶۷ در موزه هنرهای معاصر تهران و در سال‌های ۱۳۷۱ و ۱۳۷۲ در گالری گلستان …

ادامه نوشته »

عکاسی سیاه و سفید

عکاسی سیاه و سفید یا گذشته ی سیاه و سفید  یک)   دوربین نوعی ابزار خیانت است؛ حتی در رئالیستی‌ترین و دقیق‌ترین تصویربرداری‌ها از آن به اصطلاح “واقعیت”، بازهم آنچه ما با آن روبروایم به هیچ رو واقعیت نیست. دوربین، یا به واقع “من” دوربین، درهرحال و ضرورتن تصویری زیبایی شناختی …

ادامه نوشته »

دیده نشده‌ترین گوشه‌هایِ زمین؛ با سباستیائو سالگادو

دیده نشده‌ترین گوشه‌هایِ زمین «نمک زمین» نام مستندی ساخته‌ی ویم وندرس، کارگردان نامدار آلمانی است. این مستند نگاهی می‌اندازد به زندگیِ سباستیائو سالگادو، عکاس برزیلی؛ عکاسی که شاید نامش چندان آشنا نباشد اما عکس‌هایش بسیار معروف هستند و هر کسی حد اقل یکی دو تا از آنها را دیده است. …

ادامه نوشته »

«بازخوانی پیرامون» در گالری مژده

نخستین نمایشگاه گالری مژده در سال ٩۶ عصر جمعه هشتم اردیبهشت برپا خواهد شد. «بازخوانی پیرامون»، عنوان نمایشگاهی است که «فریدون فربود» نمایشگاه گردانی آن را بر عهده دارد. در این نمایشگاه ۴٠ اثر نقاشی و مجسمه از ٣۵ هنرمند به تماشا گذاشته می‌شود. در نمایشگاه «بازخوانی پیرامون» در کنار …

ادامه نوشته »

از عشق و شیاطین دیگر… [نظری کوتاه و اجمالی به داستان‌نویسیِ احمد محمود]

   «… جوان خاکستری پوش روبرویم ایستاده است و حرف می‌زند. نمی‌دانم چه می‌گوید. صدایش را نمی‌شنوم. به لبهایش نگاه می‌کنم که تند تند حرکت می‌کنند و دندان‌های ناموزونش پیدا و ناپیدا می‌شوند. نگاهم از لبانش سر می‌خورد روی دماغش. چه بزرگ و بی‌قاعده به نظرم می‌آید. بعد به چشمانش …

ادامه نوشته »

تنهاییِ پُر هیاهو

 «ببین! عکاس مثل یه سربازه. هیچ سربازی توی جنگ بی طرف نیست. مقتول تبدیل می‌شه به یه عکس؛ یه تیکه کاغذ با یه قطع استاندارد! عکس یه آدم، یه تیکه آشغال، یه دست از مفصل قطع شده، یه تیکه آهن قراضه، یا هرچی. مقتولی که تا ابدالآباد ادامه داره و …

ادامه نوشته »